روسو در کتاب معروف خود قرارداد اجتماعی مثالی از سیاسیون جمعگرا ارایه دادهاست که در آن به این امر اشاره میکند که جوامع انسانی براساس یک قرارداد ضمنی بین جامعه و اعضای جامعه سازماندهی میشوند و اصطلاح بیان کننده این قرارداد عباراتی مانند قدرت دولتی، حقوق و مسئولیت شهروندان فردگرا و... میباشد که بر اساس «اراده عمومی» انتخاب میشوند .[۵] بیشتر این جملات و اصطلاحات توسط جامعه شناسان و فیلسوفانی مانند مارکس و هگل القا شدهاست.
با توجه به گفتههای مویرا گرانت، فلسفه سیاسی جمعگرایی به هرنوع فلسفهای که در آن نقش گروه (گروه مدرسه، بازی، همکلاسی، نژادی، ملی و...) پر رنگ تر از نقش فردی افراد باشد باز میگردد. با توجه به بریتانیکا «جمعگرایی در قرن بیستم معانی و اصطلاحات مختلفی را به خودگرفت گاهی در جلد سوسیالیسم و کمونیسم شد و گاه نیز در جلد فاشیسم فرو رفت. آخرین جنبش جمعگرایی, سوشیال دموکراسی است که به دنبال کاهش بی عدالتی موجود در سرمایه داری بی قید و بند با توسل به مقررات و قوانین دولتی، به اشتراک گیری حقوقی و قوانین مالکیت خصوصی و عمومی میپردازد. در سیستم سوسیالیستی اقتصاد جمعگرایانه، یک بینش برای به حداکثر رساندن منافع جمعی و داراییها را با توسل به حداقل مالکیت خصوصی شخصی و حداکثر برنامه ریزی اقتصادی توسط دولت را عنوان میکند. به هر حال، جمعگرایی سیاسی به صورتی مداوم و جدی توسط دولتها پشتیبانی نمیگردد و شاید اصلاً ضرورتی در این کار نباشد.
در این بین یک تفاوت اساسی موجود است که بین تعریف آنارشیستها از جمعگرایی و اینکه خود را جمعگرا معرفی میکنند برمی گردد. تفاوت اساسی آنارشیستها با کمونیستها در تعریف آنها بر سر جمعگرایی، از اینجا شروع میشود که کمونیستها مالکیت خصوصی را انکار کرده و در پی برچیدن آن پیش رفتهاند ولی آنارشیستها، با اینکه مالکیت خصوصی را مرجه نمیدانند، خواستار غیرمتمرکز اداره کردن داراییهای عمومی هستند که این مخالف اصول کمونهای کمونیستی است. بااین وجود، برخلاف آنارشیست کمونیست آنها از یک سیستم غیرسرمایه داری برای تولید کالا و پرداخت دست مزد، حمایت میکنندبه طور کلی، جمعگرایی در مبحث اقتصاد به این امر توجه دارد که منافع مالکیت باید متوجه گروه باشد تا فرد. مفهوم مرکزی این بحث مربوط است به کمونها که با منافع شخصی دچار تضاد هستند. بسیاری تنها با توجه به مالکیت عمومی و جمعی به این نتیجه رسیدند که باید تولید را در ضمره مسائل عمومی قرار داد و این در حالی بود که حتی دیگر کالاها و خدمات نیز میبایست در این مبحث گنجانیده شوند. جمعگرایی اقتصادی دارای ارکان سازماندهندهای مانند دولت نیستند. مثلاً، آنارشیست کمونیستها عقیده به لغو براندازی دولتها دارند و معتقدند که سازماندهی و تولید کالاها میتواند براساس حمایت عمومی و نظارت عمومی برگزار شود.
هر کشور و یا تمدنی دارای این دوره گذار بودهاست و یا خواهد بود. بخصوص در زندگی پر سرعت امروزی این دوره گذار از جمعگرایی به فردگرایی سرعتی همانند نور به خود گرفتهاست. اما این دوره گذار با سن تقویمی کشورها و یا تمدنها رابطه مستقیمی ندارد، بلکه همان طور که پیشتر نیز گفته شدهاست، مربوط میشود به دوره شهرنشینی کشورها. کشورهای اروپایی و یا آمریکا سالهاست که این دوره گذار را پشت سرگذاشتهاند و از رهگذر همین گذار تا به حال قوانین بسیاری چه از نظر عرفی و چه از نظر قانونی برای تطابق انسان فردگرای امروزه با جامعه تایید و تصویب شدهاست.
اما کشورهایی مانند ایران که همکنون درگیر دوره گذار از جمعگرایی به فردگرایی هستند، به علت تازه بودن این امر و همچنین پیشرفته بودن قوانین جمعی و سنتی، دچار چالشهای بسیاری در طی گذار از این مسیر شدهاند. ایرانی جمعگرا در مواجهه با نسلهای جدید که احترامی برای قوانین و عرفهای سنتی قایل نیستند، دچار سرخوردگی عمیقی شدهاست زیرا خوشبختی دیرینهاش را از دست دادهاست. این امر امروزه با ظهور مشکلات مالی و معیشتی حاد, انحرافات اخلاقی، سست شدن پایه اعتقادات و... دیگر مشکلات روزمره مردم آمیخته گشتهاست و جامعهای سرخورده و افسرده را پدید آوردهاست. مردم به قوانین اجتماعی احترام نمیگذارند، کینهای عمیق بین قومیتها و همچنین ساکنان شهرها شکل گرفتهاست، انواع تمردهای اجتماعی و مدنی از قوانین حقوق بشر به صورتی قانونی و آشکار صورت میگیرد و.. همه و همه از مظاهر یکی از وجهههای گذار از جمعگرایی به فردگرایی هستند .[۱۰]
نوشتار اصلی: انتقادها از مفهوم فردگرایی و جمع گرایی
۱- نیاز به مفاهیمی دقیق تر: در انتقاد از مفهوم فردگرایی فیسک (۲۰۰۲) میگوید[۱۱]: