حزب از یک گروه کوچک با تمایلات ملی گرایی در آخرین سالهای جنگ جهانی اول شکل گرفت. ابتدا در برمن گروهی در اوایل سال ۱۹۱۸ با نام کمیته رایگان برای صلح کارگران آلمان (به آلمانی: Freier Ausschuss einen für deutschen Arbeiterfrieden) اعلام موجودیت کرد. آنتون درکسلر*[۱] در تاریخ ۷ مارس ۱۹۱۸ در مونیخ شعبهای از این گروه را تشکیل داد. درکسلر قفل سازی ساده و از اعضای ارتش در جنگ اول جهانی بود. وی آتشبس تلخ و معاهده ورسای را ظلمی بزرگ به خود و ملت خویش میدانست و خواستار مخالفت و تحولی انقلابی بود. درکسلر با معاهده ورسای و حرکت تدریجی اطرافیان خود به سمت مارکسیسم و کمونیسم مخالف بود. او ملت آلمان را ملتی آزاد و قدرتمند میدانست و نمیتوانست ذلت وارد شده بر ملت خویش را تحمل کند. درکسلر وضعیت خشونتها و بیثباتیها را نتیجه روی کار آمدن جمهوری دست نشانده سرمایه داران یهودی آمریکا میدانست. او جمهوری وایمار را خارج از طبقات فرودست و در خدمت سرمایه داران میخواند.
در تاریخ ۵ ژانویه ۱۹۱۹ درکسلر به همراه گوتفرید فدر*[۲] و دیتریش اکارت*[۳] و کارل هارر *[۴] و بیست کارگر دیگر از راه آهن مونیخ به بحث درباره ایجاد حزبی مستقل از کمیته رایگان برای صلح بر اساس اصول سیاسی که درکسلر بیان کرد بحث کنند. این گفتگو سرانجام به تاسیس حزب انجامید. درکسلر پیشنهاد کرد نام حزب سوسیالیست آلمان باشد اما کارل هارر مخالف بود و درکسلر را متقاعد کرد که ایجاد حزبی با نام سوسیالیست آلمان ممکن موجب شود تا در افکار عمومی به عنوان یک حزب مارکسیستی یا کمونیستی شهرت پیدا کند. پس پیشنهاد کرد تا نام حزب کارگران آلمان تغییر پیدا کند. آنها همچنان بر استفاده از واژه سوسیالیسم برای معرفی حزب خود استفاده میکردند اما سوسیالیسم را به معنی رفاه اجتماعی میخواستند نه یک حکومت سوسیالیستی افراطی. حزب به سرعت پیشرفت کرد و به رقیبی برای احزاب قدرتمند آلمانی از جمله حزب سوسیال دموکرات آلمان و حزب کمونیست آلمان (به اختصار: KPD) تبدیل شد. حزب کارگران آلمان به صراحت اعلام کرد که با بولشویکها و هر حزبی که در پی منافع کشورهای خارجی یا سازمانهای بینالمللی باشد مخالف است.
DAP (حزب کارگران آلمان) یک گروه کوچک با ۵۵ عضو بود. اما دولت وایمار که فعالیتهای حزب را مشکوک به براندازی تلقی کرده بود جاسوسانی را به درون حزب فرستاد.آدولف هیتلر که اکنون مامور اطلاعاتی ارتش بود به حزب پیوست تا در نزدیک تحولات حزب را گزارش دهد. او کمکم با دیدگاههای حزب آشنا شد. همچنین هیتلر قدرت سخنوری خوبی داشت و به یکی از سخنگوهای ماهر حزب تبدیل شده بود. در میان اعضای اولیه حزب میتوان به رودلف هس، هانس فرانک و آلفرد روزنبرگ اشاره کرد که بعدها همگی در سمتهای بالایی مشغول به فعالیت شدند. هیتلر اکنون جذب حزب شده بود و نه تنها مخالفتی با حزب نداشت بلکه به یکی از ستونهای اصلی حزب تبدیل شده بود. هیتلر از سازمان اطلاعات ارتش خارج شد و به اعضای حزب پیوست او در اولین قدم تعداد افراد حزب را برای شماره گذاری از عدد ۵۰۰ شروع کرد بدین ترتیب اعضای حزب به جای آنکه ۵۵ اعلام شود ۵۵۵ نفر اعلام شد. این اولین و بزرگترین تبلیغ برای حزب بود. DAP (حزب کارگران آلمان) به وسیله یک کمیته هفت نفره اداره میشد. هیتلر توانست به کمیته هفت نفره راه پیدا کند. دومین اقدام هیتلر تغییر نام حزب در ۲۴ فوریه ۱۹۲۰ بود اکنون واژه سوسیالیست ملی هم به نام حزب افزوده شد و بدین صورت حزب با نام ملی کارگران سوسیالیست آلمان (به اختصار: NSDP) معرفی شد. هیتلر کشف کرد که سخنوری بسیار خوب است او در مراسمهای مختلف سخنرانی میکرد و سخنان آتشین و ملی گرایانه او به جذب هرچه بیشتر کمک بزرگ میکرد. درکسلر دیگر در خود توان رهبری حزب را نمی دید زیرا حزب روز به روز بزرگتر و قدرتمند تر میشد و او باید فردی لایق را به جایگزینی خود انتخاب میکرد. هیتلر در ۲۸ ژوئیه ۱۹۲۱ به عنوان رهبر حزب از سوی درکسلر معرفی شد. هیتلر توانست درکسلر را متقاعد کند که هیئت هفت نفره مدیریت حزب لغو شود بنابراین درکسلر موافقت کرد که هیئت هفت نفره لغو شود. بنابراین هیتلر به عنوان رئیس جدید حزب توانست برنامههای خود را بدون مزاحمت اجرا کند. اولین اقدام هیتلر پس از ریاست تشکیل گروه شبه نظامی حزب به نام اس آ بود. هیتلر در اولین قدم اعلام کرد که دو هدف کلی در حزب دارد اولین هدف پیشرفت آلمان و دومین هدف مقابله با دشمنان درجه اول آلمان یعنی فرانسه - انگلیس و شوروی که در چنگال سرمایه یهودیان اسیر هستند. هیتلر در قدم بعدی صلیب شکسته به عنوان نمادی آریایی را به عنوان نماد حزب انتخاب کرد. در طی سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ حزب رشد قابل توجهی داشت.
در ژانویه ۱۹۲۳ فرانسه منطقه رور صنعتی را در پی پرداخت نشدن غرامت جنگ جهانی اول اشغال کرد این اشغال موجب هرج و مرج شد ویلیام کونو*[۵] استعفا کرد و تلاشهای حزب کمونیسم آلمان (KPD) بی نتیجه ماند. در چنین شرایطی که غرور ملی آلمان بار دیگر زیر پا گذاشته شده بود هیتلر با سخنرانیهای آتشین خود به مخالفت با سیاستهای دولت پرداخت و همین امر باعث شد تا تعداد اعضای حزب به شدت افزایش پیدا کند و در همین مدت ۲۰،۰۰۰ نفر تا پایان ماه نوامبر به اعضای حزب افزوده شد. در چنین شرایطی اعضای حزب تصمیم گرفتند به کمک ژنرال لودندورف در سالن آبجو مونیخ گرد هم آیی کوچکی بر پا کنند و سپس در اعتراض به وضع کنونی دست به کاری بزنند. این اعتراضات در نهایت ناکام ماند در صبح آن روز یعنی ۹ نوامبر هم تعداد ۲۰،۰۰۰ نفر از اعضا در اعتراض به هرج و مرج به وجود آمده در مونیخ دست به تظاهرات زدند که پلیس بر روی آنها آتش گشود و ۱۶ نفر از آنها کشته شدند. هیتلر، لودندورف و تعدادی دیگر دستگیر شدند و به خاطر آنچه خیانت به دولت و ملت خوانده شد در مارس ۱۹۲۴ محاکمه و به زندان انداخته شدند. در این مدت بود که هیتلر کتاب نبرد من خویش را نوشت و حزب نازی در جریان این فعالیتها ممنوع اعلام شد.
آدولف هیتلر پس از آزادی دوباره اقدام به تجدید سازمان کرد. اما متعهد شد که گروه شبه نظامی حزب را منحل کند و اقدامی علیه دولت وقت انجام ندهد. البته هیتلر با کمک هاینریش هیملر اس اس را در آوریل ۱۹۲۵ تاسیس کردند و همچنین تمرکز بیشتری در جذب زنان در حزب گرفتند. به تدریج وضعیت حزب رو به وضعیت عادی بود. رودلف هس به عنوان جانشین آدولف هیتلر در حزب منصوب شد. به تدریج افرادی مانند یوزف گوبلز و هرمان گورینگ هم فعالیت خود را در حزب آغاز کردند. در این دوره بیشترین اعضای حزب را کارگران بیکار تشکیل میدادند و همچنین شعار معروف حزب به نام سلام هیتلر (Heil Hitler) نیز در همین سال تصویب شد. نازیها در رقابتهای انتخاباتی ۱۹۲۴ مجلس ملی *[۶](رایشتاگ) و مجلس قانون گذاری ایالتی*[۷] شرکت کردند اگرچه نتایج در ابتدا موفقیت آمیز نبود و بیش از ۳٪ از کل آرا در مجلس ملی و تنها ۲،۶٪ از آرای مجلس قانون گذاری به نازیها تعلق گرفت عمده ترین حامیان نازیها در مناطقی مانند اشلسویگ، مکلنبورگ، فوریومرن و پروس شرقی بودند و این در حالی بود که مناطق روهر و هامبورگ به سوسیال دموکراتها یا حزب کمونیست رای داده بودند و مابقی مناطق به حزب مرکزی رای داده بودند. ایجاد برنامه هدف دار و شعارهای ملی گرایانه نازیها و ضعف حزبهای رقیب باعث شد تا پایان سال ۱۹۲۹ جمعیت اعضای حزب به بیش از ۱۳۰،۰۰۰ نفر برسد. وضعیت نابهسامان اقتصادی و بیکفایتی احزابی مانند حزب کمونیست (به اختصار: KPD) و سایر احزاب و همچنین برنامههای مشخص حزب نازی باعث شد تا در انتخابات رایشتاگ (مجلس ملی) در سال ۱۹۳۰ نازیها بتوانند ۱۸،۳٪ از کل آرا را به خود اختصاص داده و دومین حزب پیروز پس از سوسیال دموکراتها باشند. هیتلر نشان داد که این سرباز کهنه کار با سخنرانیهای آتشینش حتی موثر تر از رادیو و هواپیما میتواند به جذب اعضای جدید کمک کند. او علاوه بر قدرت سخنوری خود اینک دکتر گوبلز را نیز به عنوان رئیس تبلیغات منصوب کرده بود.
هیتلر با توجه به تضعیف احزاب سنتی چشم انداز خوبی را برای رقابتهای آینده پیش بینی میکرد. از آن سو ناتوانی احزاب دموکرات در حل و فصل مشکلات داخلی حزبی و تشکلیل یک جبهه قوی و همچنین روی گردانی مردم از احزاب کمونیستی و در راس آنها حزب کمونیست زمینه را برای یکهتازی حزب هیتلر فراهم میکرد. در سال ۱۹۳۱ و ۱۹۳۲ بحران سیاسی به وجود آمده بود. هیتلر توانست با برنامههای دقیق اقتصادی که ارائه میکرد و همچنین با وعده لغو معاهده ورسای تعداد بسیاری از مردم را به سوی خویش جذب کند. هیتلر همچنین آشکارا یهودیان را دلیل ورشکستیهای مداوم اقتصاد آلمان میدانست و همچنین مدام از قدرت گرفتن کمونیستها و افکار ضد خدای آنها به مردم اخطار میداد. در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۳۲ انتخابات رایشستاگ صورت گرفت و حزب نازی ۳۷،۴٪ کل آرا را به خویش اختصاص داد و به بزرگترین حزب رایشستاگ تبدیل شد. در سوی دیگر مجموع آرای حزب نازی و KPD حزب کمونیسم آلمان ۵۲٪ کل آرا را تشکیل میداد و این اکثریت، هرگز موفق به همکاری مناسب با هم نشدند. کشمکش بر سر انتخاب صدراعظم در رایشستاگ سال ۱۹۳۲ ادامه داشت. رئیس جمهور هیندنبورگ به خوبی می داند که دیگر احزاب وابسته به آمریکا هیچ قدرتی در رایشستاگ ندارند و تنها احزاب قدرتمند نازیها و حزب کمونیست آلمان هستند که در مجموع بیش از ۵۰٪ از کل مجلس را به خود اختصاص دادهاند. در ابتدا تمام محافل سیاسی گمان میکردند فرانتس فون پاپن از طرف رئیس جمهور به عنوان صدراعظم معرفی شود اما رئیس جمهور هیندنبورگ در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ آدولف هیتلر را به عنوان رهبر حزب اکثریت رایشستاگ به عنوان صدر اعظم و مسئول تشکیل کابینه معرفی کردند.
در ۲۷ فوریه ۱۹۳۳ رایشستاگ به طرز مشکوکی آتش گرفت. پس از تحقیقات، پلیس اعلام کرد اعضای حزب کمونیست آلمان اقدام به آتش زدن رایشستاگ کردهاند. رئیس جمهور هیندنبورگ به صدراعظم هیتلر دستور داد شخصاً پیگیر شود. هیتلر از فرصت به دست آمده بیشترین استفاده را کرد و بلافاصله دستور دستگیری سران حزب کمونیست را صادر کرد و دفاتر این حزب را در سراسر آلمان غیر قانونی اعلام کرد. در انتخابات مارس ۱۹۳۳ حزب کمونیست آلمان حذف شده بود و نازیها توانستند با کمک حزب دوست، یعنی حزب ملی گرایان آلمان (به اختصار: DNVP) اکثریت پارلمان را با قدرت بیشتری به دست آوردن در این انتخابات ۵۱،۸٪ از کل آرا نصیب نازیها و حزب ملی گرایان شد. در گام موثر بعدی هیتلر و هم حزبیهایش قوانین را مجدد بررسی کردند و این بار طوری قوانین را تنظیم کردند که بتوانند برنامههای مورد نظر خود را اجرایی کنند. از طرفی حزب کمونیست که غیر قانونی اعلام شده بود مخالف تغییر در قانون اساسی بود همچنین تنها حزب مخالف در رایشستاگ حزب سوسیال دموکرات بود که آنها هم از رای اندکی بر خوردار بودند. مخالفت احزاب مانعی بزرگ بر سر راه پیشرفت برنامههای مورد نظر هیتلر و حزب نازی بود بود. پس از جنگ جهانی اول احزاب بسیاری در سطح کشور آلمان ایجاد شده بود که عمدتاً توسط دولتهای خارجی تامین مالی و حمایت میشدند. آدولف هیتلر و کابینهاش قانونی را در تاریخ ۱۴ ژوئیه ۱۹۳۳ به رایشستاگ بردند که بر اساس آن احزابی که بر قوانین ثبت شده در رایشستاگ اعتراض دارند یا در نظم دولت و پیش برد برنامه خلل ایجاد کنند غیر قانونی اعلام شده و فعالیتشان به حالت تعلیق در خواهد آمد و به کمک این قانون حزب نازی توانست یکی پس از دیگری احزاب آلمان را غیر قانونی و منحل اعلام کند. اما حزب نازی در برخی موارد همکاریهایی نیز با احزاب دیگر داشت. در این راستا هیالمار شاخت که عضو حزب دموکرات آلمان بود را به عنوان رئیس بانک مرکزی و سپس وزیر اقتصاد انتخاب کرد. پس از این تاریخ شتاب پیشرفتهای آلمان و اجرای هر چه بهتر برنامه سرعت چشم گیری به خود گرفت. یکی دیگر از اقدامات دولت هیتلر پاک سازی کمونیستها و یهودیها و مشخص کردن وابستگی آنها به خارج از کشور بود. در سال ۱۹۳۶ یهودیان برنامهای برای اعتراض در مراسم المپیک آلمان را در دستور کار خود قرار داده بودند. اما اداره جاسوسی آلمان به خوبی از این اقدام یهودیان آگاه بود.
در سال ۱۹۳۹ و با آغاز جنگ جهانی دوم هیچ کس فکر نمیکرد که درگیریها به این حد گسترده باشد خصوصاً پس از فتح فرانسه هیتلر اعلام کرد که باید شخصاً تمرکز بیشتری بر روی جنگ داشته باشد در این مدت تقریباً کار را وزرای هیتلر به تنهایی اداره میکردند در این سالها عمدهترین مشکل مردم سکونت بود، متفقین شهرها را بمباران میکردند و به همین دلیل وضعیت خانه بسیار بد بود. در چنین شرایط سختی هر از چندی توسط سران ارتش تحرکاتی بر ضد هیتلر انجام میشد که نمونه آنها تلاش برای سرنگونی هیتلر در ۲۰ ژوئیه ۱۹۴۴ بود که ناموفق ماند. جنگ با پیروزیهای چشم گیر آلمان آغاز شد اما بعد به ضرر آلمان پیش رفت و نهایتاً آلمان شکست خورد. بسیاری از سران نازی یا در طول جنگ کشته شدند یا در دادگاههای نورنبرگ محاکمه شدند یا به کشورهای خارجی گریختند و سعی کردند با هویت جعلی به وطن بازگردند که در بسیاری از مواقع دستگیر شدند. آلمان به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد. کمونیستها در شرق آلمان میتوانستند انتقام خود را از حزب نازی بگیرند اما در غرب هنوز هم میشد در سیاست مردم آلمان میهن پرستی را دید. در سال ۱۹۴۹ تلاشهایی برای ایجاد دوباره احزاب ملیگرا انجام شد که مهمترین آنها ایجاد حزب رایش آلمان (به اختصار: DRP) بود که شامل پنج نفر از نازیهای سابق بود اما این حزب پس از شکستهای متوالی در سال ۱۹۵۳ منحل شد. پس از آن حزب دموکرات ملی آلمان تشکیل شد که همچنان به فعالیت ادامه میدهد اما چندین بار دادگاه قانون اساسی فدرال آلمان تلاش کرده است با عنوان نئو نازی بودن از فعالیت این حزب جلوگیری کند و هر بار موفق به اثبات و انحلال این حزب نشده است. تا سال ۲۰۰۴ تعداد ۵،۳۰۰ نفر عضو این حزب شدهاند و بیش از ۵٪ از کرسیهای مجلس فدرال آلمان را نیز به خود اختصاص داده است.
بر اساس اعلام حزب نازی پیش از انحلال عضویت در این حزب معمولاً در رده قشر میانی و ضعیف مردم بود. در آخرین آمار منتشر شده توسط حزب ناری ۷٪ اعضا دهقانان، ۳۵٪ کارگران و بیش از ۵۱٪ از اعضا را قشر متوسط اعلام کردهاند. در هنگام قدرت گیری حزب ۲ میلیون عضو فعال داشت که تا پایان فعالیت حزب به بیش از ۸،۵ میلیون عضو فعال ارتقا پیدا کرده بود.
عمدتاً اعضای حزب که علاقه به فعالیتهای نظامی داشتند در وافن اس اس مشغول میشدند. افراد ارتش حق عضویت در حزب را نداشتند. به طور خاص گروههای شبه نظامی برای کنترل تجمعات، جشنها و حفاظت از رهبران حزبها تشکیل میشدند. گروه اس آ اولین گروه شبه نظامی حزب بود، سپس اس اس ایجاد شد و پس از آن گروه جوانان هیتلری و سپس گروههای کوچکتری مانند NSFK و NSKK ایجاد شد.
در سال ۱۹۲۶ بخش ویژهای در حزب به عنوان برقراری ارتباط با جمعیت دانشجویی ایجاد شد که به تشکیل کلوپ دانشجویان سوسیالیست ملی آلمان منجر شد (به اختصار: NSDStB).
پرچم نازی از یک صلیب شکسته به عنوان نماد آریایی و همچنین رنگهای قرمز، سیاه و سفید استفاده شده بود که گفته میشود به نمایندگی از خون و خاک است و تعریفی دیگر از پرچم رایش دوم است. صلیب شکسته به نمایندگی از سمبولهای آریایی و نشان نژاد آریایی و همچنین ترکیب رنگی که گفته شده بر گرفته از پرچم طراحی شده در سال ۱۸۷۱ متعلق به رایش دوم. عقاب آلمانی در واقع بر گرفته از نمادهای قدیمی آلمان است که در بالای صلیب شکسته در حلقه برگهای بلوط ایستاده است. هنگامی که سر عقاب به سمت چپ خود نگاه میکند نماد حزب نازی و در مقابل هنگامی که به سمت راست خود نگاه میکند سمبل آلمان است.
نشان رایش، هنگامی که عقاب به سمت راست خود نگاه میکند
یک ۵ رایش مارکی قبل و بعد از کاربرد نشان صلیب شکسته