تیموکراسی از تیمه Time یونانی به معنی آزرم و شکوه و شرف است . این اصطلاح را افلاطون در کتاب جمهوریت خود در مورد حکومتی بهکاربرده است که به دست اشخاصی اداره میشود که تنها به خاطر شرف و افتخار کار میکنند نه بر اساس عدالت و قضائیات و اموال و عناوین دیگر[۱]. افلاطون از چهار نوع حکومت یاد می کند و میگوید گرچه آنها واقعیت دارند اما فاقد حقیقت هستند و هر یک در مراتب انحطاط و دوری از سیاست و حکومت حقیقی شکل می گیرند؛ الف: تیموکراسی ب ـ الیگارشی ج ـ دموکراسی د ـ استبداد. وی معتقد است در تیموکراسی به جای عقل و حکمت «وهم و جاه طلبی» حکم میراند و ... اولین مرتبه عدول از آریستوکراسی است. در این حکومت زمینه مال دوستی پدید می آید و با تسلط حرص و ولع نوع دیگر سیاست، یعنی اشرافسالاریشکل میگیرد که در آن اقتدار بر پایه صلاحیت مادی، سازمان می یابد وعقل که مدار آریستوکراسی است و جاه طلبی که مبنای تیموکراسی است هر دو تحت تسلط آزمندی قرار میگیرد. اختلاف فقیران و ثروتمندان زیاد شده و زمینه شورش و جنگ داخلی ایجاد میشود و با غلبهی مخالفان اشرافسالاری، دموکراسی پدید میآید.