وضعیت سیاسی در اروپا از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد ، به شدت ملتهب گردید......... وضعیت سیاسی در اروپا از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد ، به شدت ملتهب گردید. احساسات ناسیونالیستی که اینک روز به روز در حال افزایش بود ، منجر به شکلگیری ملل جدید مانند آلمان و ایتالیا شد. در این میان ، وضعیت آلمانیها کمی متفاوت بود.
پادشاهی پروس که اتحاد و یکپارچگی آلمان بزرگ را رسالت خود می دانست ، به رهبری اسمی امپراتور ویلهلم اول و در اصل ، راهبری اتو فون بیسمارک در دهه ۱۸۶۰ به این هدف ، جامهی عمل بپوشاند.
اوتو فون بیسمارک
به دنبال آن ، میان پروس و همسایگانش – دانمارک ، فرانسه و اتریش-مجارستان – جنگهای متعددی درگرفت که در نهایت در سال ۱۸۷۱ به تاسیس امپراتوری آلمان (رایش دوم) منجر شد.
جنگ پروس و فرانسه آخرین مرحله از این برنامهی سازمانیافته بود. فرانسه در آن ایام به رهبری ناپلئون سوم –برادرزادهی ناپلئون کبیر – بر دیپلماسی اروپا مسلط شده و به هیچ وجه ظهور رقیبی تازه را بر نمی تابید.
امپراتور ناپلئون سوم
در سال ۱۸۶۶ پروسیها در یک لشکرکشی موفقیتآمیز توانستند طی هفت هفته بر امپراتوری اتریش غلبه نمایند. این پیروزی به اقتدار اتریش در میان ایالات آلمان خاتمه بخشید. فرانسه که از تشکیل یک دولت متحد آلمانی در همسایگی خود به وحشت افتاده بود ، در مقابل پروس موضع خصمانهای اتخاذ کرد.
*************
در هر صورت ، اصلیترین عاملی که به عنوان جرقهی آغاز جنگ پروس و فرانسه از آن یاد می شود، ماجرای کاندیداتوری شاهزاده پروس – لئوپولد هوهنزولرن- برای بدست گرفتن حکومت اسپانیا بود. در سال ۱۸۶۸ ملکه ایزابلا دوم از سلطنت اسپانیا استعفا کرده و تاج و تخت اسپانیا تا دو سال بعد (۱۸۷۰) فاقد یک پادشاه بود.
شاهزاده لئوپولد
در ژوئن ۱۸۷۰ ، اتو فون بیسمارک – صدراعظم پروس-و خوآن پرم – نخست وزیر اسپانیا- توافق کردند که شاهزاده لئوپولد به سلطنت اسپانیا برسد. اعلام این خبر ، فرانسه را به شدت نگران ساخت ؛ اتحاد اسپانیا و آلمان – که یادآور امپراتوری شارلکن در قرن شانزدهم بود – ناپلئون را واداشت که راه حلی برای این مشکل بیابد.
با فشار دیپلماتیک فرانسه ، لئوپولد از نامزدی مقام سلطنت اسپانیا صرف نظر کرد. سفیر فرانسه در آلمان از امپراتور ویلهلم خواست به دولت فرانسه تعهد بدهد که لئوپولد دیگر هیچ گاه به حکومت اسپانیا چشم نداشته باشد.
ویلهلم در گفت و گویی که با سفیر فرانسه داشت ، این درخواست تحقیرآمیز را نپذیرفت. بیسمارک که به نسخهای از این گفت و گو دست یافته بود ، تغییراتی در آن لحاظ کرد؛ به نحوی که انتشار این مقاله توهین آمیز به ملت و دولت فرانسه در ۱۴ ژوئیه ۱۸۷۰ ، خشم فرانسویان را برانگیخت.
فرماندهان نظامی فرانسه به امپراتور ناپلئون سوم اطمینان دادند که ارتش فرانسه به راحتی می تواند آلمانیها را شکست دهد. ناپلئون نیاز مبرمی به این پیروزی داشت؛ تنها یک پیروزی سریع میتوانست او را از بحران سیاسی موجود در کشور –که اعتبار وی را میان فرانسویان کاهش داده بود – رهایی بخشد. در ۱۹ ژوئیه امپراتور فرانسه رسماً به پروس اعلان جنگ داد.